خداحافظ مدرسه .خدا حافظ بچه ها

یک سال تحصیلی دیگر هم به پایان رسید .انگار در میان جاده ای ایستاده ای و از سویی ، به پشت سر ، به راهی که طی شد می نگری واز سویی به روبرو و راهی که در پیش داری و نمی دانی انتهایش کجاست چشم می دوزی . پایان بهار آغاز دلتنگی هاست .روزهای بلند تابستان با دل مشغولی ها و روز مرگی ها پر می شود .خیلی از کارها و فعالیتهایی که در طول سال فرصت انجامش نبود . سفر ، دیدار دوستان وآشنایان ،ورزش ، مطالعه و.... ونیز سعی می کنی مادر بهتری برای فرزندانت باشی فرصت بیشتری را به آنها اختصاص دهی اما هیچ کدام از اینها نمی تواند  آن خلأ درونی ات یعنی دوری از مدرسه وبچه ها را پر کند .همین عشق به بچه ها وتدریس است که سبب می شد هر روزمسیر طولانی  اتوبان را طی کنی تابه ابتدای جاده ی زیبای روستا برسی .جاده ای باریک با درختان چنار کهنسال که دو سوی جاده را احاطه کرده اند .وزمزمه ی دلنشین جوی آبی که از زیر درختان چنارمی گذرد .جلو تر که می روی مزرعه هاو کشتزارها وباغ های میوه خودنمایی می کند ودر انتهای این راه طولانی وپر پیچ وخم  به روستایی کوچک و مدرسه ی قدیمی اش می رسی .

ادامه مطلب...

امروز ، روز تازه ای است .اولین روز از روزهای باقیمانده ی عمرمان .فرصت دوباره ای است برای مهر ورزیدن ، دوست داشتن ،بالیدن ، خرسند بودن وشاد زیستن و راضی بودن به رضای او .تلاش دیگری برای زیستن و پذیرفتن زندگی وانسانها آنطور که هستند . فراموش نکنیم  :

زندگی در گذر است وخالق هستی برای مدت محدودی ما را به صحنه ی زندگی فرا خوانده است.

امروز روز مهمی است . قدرش را بدانیم ولحظه لحظه اش را پاس داریم  وعزیزانمان را از خاطر نبریم. فرصت مهر ورزیدن و دوست داشتن را از کف ندهیم ....شاید امروز آخرین روز باشد.....

صدای بغض تو می آید از کرانه دور

 طنین هق هق من می رود به همراه باد

 نه در کلام تو یک واژه بلیغ سرور

 نه در روایت من، یک نشان ز گفته شاد

ادامه مطلب...