در همه اوقات و همه لحظات زندگی، نیایش برای ما امکانپذیر است. زیرا همیشه روزنههایی از دیوارهای این کهنسال به سوی ابدیت باز است و ما از رصدگاه این کالبد خاکی همواره میتوانیم آن سوی جهان را نظاره کنیم. ولی سرود نیایشی که از اعماق جان برمیآید به احساس خاموشی مطلق در جهان طبیعت شور و اشتیاقی دارد. شاید روح انسانی در خاموشی مطلق، راز دیگری درمییابد. برای همین است که نیایش شبانگاهی لذّت وصف ناپذیری دارد. گاهی هیجان روحانی ما هرگونه احساس لذّت را زیر پا نهاده و به مافوق لذّت گام نهاده و به مقام ابتهاج که در ذات روح ما نهفته است، نایل میگردیم. شاید در آن هنگام که تاریکی مطلق، فضای پیرامون ما را در بر میگیرد: « راه خورشیدی ما از دل شب میگذرد.»
|