شرلوک هولمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هولمز بیدار شد و آسمان رانگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت: نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟
|
یکی از مریدان حسن بصری ؛ عارف بزرگ ؛ در بستر مرگ استاد از او پرسید : حسن بصری پاسخ داد : اولین استادم یک دزد بود!
|
ابن سیرین (ره) یکی را گفت: چگونهای؟ وقتی حال کسی را بپرسی و او حال خود بگوید، و تو چارهای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق بودهای! (کیمیای سعادت، ج?، ص ???)
|