سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

به وبلاگ ربـــــــــــّــــی خوش آمدید
  • نسیم ( جمعه 87/10/20 :: ساعت 9:26 صبح)

  •  

    در زمینه حضور امام سجاد(ع) در نهضت حسینى جاى تردیدى نیست. امّا از صحنه هاى اجتماعى و سیاسى امام سجاد(ع) در برهه آغازین نهضت، آگاهى‏ هاى زیادى از تاریخ به دست نمى ‏آید، یعنى از نیمه رجب، نقطه آغاز نهضت کربلا تا شب دهم محرم، آخرین شب حیات امام حسین(ع) هیچ‏گونه گزارشى در منابع تاریخى به چشم نمى ‏خورد؛ آنچه که هست از این تاریخ به بعد است.

    اولین صحنه گزارش شده حیات اجتماعى و سیاسى امام زین ‏العابدین(ع) در قیام حسینى، مربوط به شب عاشورا است. او خود مى ‏گوید:

    شامگاه شب عاشورا پدرم یاران خود را به نزد خویش فراخواند. من در حالى که بیمار بودم نیز خدمت پدر رفتم تا گفتار او را بشنوم. پدرم فرمود: خدا را ستایش مى ‏کنم و در تمام خوشى و ناخوشى او را سپاس مى ‏گویم.... من یارانى بهتر و با وفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بیتى فرمان‌بردارتر و به صله ‏رحم پاى ‏بندتر از اهل ‏بیتم نمى ‏شناسم. خداوند شما را جزاى نیک عنایت کند. من مى ‏دانم که فردا کار ما با اینان به جنگ خواهد انجامید. من به شما اجازه مى ‏دهم و بیعت خود را از شما بر مى ‏دارم تا از سیاهى شب براى پیمودن راه و دور شدن از محل خطر استفاده کنید و هر یک از شما دست یک تن از اهل ‏بیت مرا بگیرید و در شهرها پراکنده شوید تا خداوند فرج خویش را برایتان مقرر دارد.

    در زمینه حضور امام سجاد(ع) در نهضت حسینى جاى تردیدى نیست. امّا از صحنه هاى اجتماعى و سیاسى امام سجاد(ع) در برهه آغازین نهضت، آگاهى‏ هاى زیادى از تاریخ به دست نمى ‏آید، یعنى از نیمه رجب، نقطه آغاز نهضت کربلا تا شب دهم محرم، آخرین شب حیات امام حسین(ع) هیچ‏گونه گزارشى در منابع تاریخى به چشم نمى ‏خورد؛ آنچه که هست از این تاریخ به بعد است.

    اولین صحنه گزارش شده حیات اجتماعى و سیاسى امام زین ‏العابدین(ع) در قیام حسینى، مربوط به شب عاشورا است. او خود مى ‏گوید:

    شامگاه شب عاشورا پدرم یاران خود را به نزد خویش فراخواند. من در حالى که بیمار بودم نیز خدمت پدر رفتم تا گفتار او را بشنوم. پدرم فرمود: خدا را ستایش مى ‏کنم و در تمام خوشى و ناخوشى او را سپاس مى ‏گویم.... من یارانى بهتر و با وفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بیتى فرمان‌بردارتر و به صله ‏رحم پاى ‏بندتر از اهل ‏بیتم نمى ‏شناسم. خداوند شما را جزاى نیک عنایت کند. من مى ‏دانم که فردا کار ما با اینان به جنگ خواهد انجامید. من به شما اجازه مى ‏دهم و بیعت خود را از شما بر مى ‏دارم تا از سیاهى شب براى پیمودن راه و دور شدن از محل خطر استفاده کنید و هر یک از شما دست یک تن از اهل ‏بیت مرا بگیرید و در شهرها پراکنده شوید تا خداوند فرج خویش را برایتان مقرر دارد.

      

    این مردم تنها مرا مى ‏خواهند و چون بر من دست یابند با شما کارى ندارند».

    امام على‏ بن ‏الحسین(ع) در آن شب که بیمار نیز بود، شب غریبى را سپرى مى‏ کرد. و با چشمان خویش عظمت روح حسین ‏بن‏ على(ع) و شهامت و وفادارى اصحاب را دید و خود را براى روزهاى واپسین آماده مى ساخت.

    در صحنه دیگر از آن شب مى ‏خوانیم که امام سجاد(ع) مى ‏فرماید:

    «شبى که بامداد آن پدرم کشته شد من بیمار بودم و عمه ‏ام زینب پرستار من بود. پدرم در حالى که این بیت‏ها را زمزمه مى ‏کرد نزد من آمد:

    یا دهر افٍّ لک من خلیل کَمْ لَکَ فى الاشراق و الأَصیل

    من طالبٍ و صاحبٍ قتیل و الدّهر لایقَنُع بالبدیل

    و انّما الأمر الى الجلیل و کلُّ حىٍّ سالکُ سبیل

    من مقصود پدرم را از خواندن این بیت‏ها دریافتم و گریه گلویم را گرفت امّا گریه خود را باز داشتم و دانستم که مصیبت فرود آمده است».

    تقریباً همه مورخان بر این باورند که امام سجاد(ع) در صحنه کربلا بیمار بود و این بیمارى نیز حکمت و مصلحت الهى براى امت اسلام بوده تا در سایه آن وجود حجت خداوند در زمین حفظ شود و امر خلافت و وصایت رسول(ص) تداوم یابد. و به همین دلیل در میدان رزم کربلا حضور نیافت.

    او تنها بازمانده مرد از خاندان حسین(ع) بود که از کربلا زنده باز گشت تا پرچم‏دار هدایت امّت باشد.

    برگرفته از سایتIRIB.IR

     


    بخـــــــش نظرات ()


    Online User