سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

به وبلاگ ربـــــــــــّــــی خوش آمدید
  • نسیم ( دوشنبه 90/1/15 :: ساعت 11:10 عصر)

  • روزی در جایی از این عالم که...

     همه ی آفریده هایت بودند و نشانی از من نبود

    در خلوتی از بند دنیا خسی بودم نشسته بر حاشیه ی آفتابت

    و کسی بودم رها از هر چه پروانه بودن.

    وقتی اشاره ی هستی ام بر آستان کرامتت نازل شد

    گام به گام ،آرام رویش دانه ی زیستنم را اجازه فرمودی

    و پیش از آنکه اراده ای داشته باشم طعم حیات را چشیدم

    رسیدم به حریمی که از آن به تجربه و کمالم آوردی.

     

    این دنیا با همه ی تلخ و شیرینش ،آسایش و آشوبش ،بود و نبودش

    و سر انجام مرا نیز لباس هستی پوشاندی

    و در مجموعه ی خلقت حضورم را اجازه فرمودی

    میدانم که بارها نا امیدت کرده ام

    بارها دست رحمت خداوندی ات به در بسته ی بندگی ام نشسته است

    باور نکرده ام

    مدتهاست که چشمهایم را به جستجوی حضورت راهی کرده ام

    مدتهاست که نمیدانم کجا ماندم و دیگری را نمی یابم؟

    آری یقین دارم که من از تو غایبم

    و تو ای مهربان ِ صبور !

    با همه ی دوری ام مرا میخوانی و رها نمی کنی

    ای آسمان بلند بخشش

     

     


    بخـــــــش نظرات ()


    Online User